درباره من

سودی برنت، به عنوان آخرین فرزند خانواده در تهران/ایران زاده شد؛
از همان دوران کودکی، با تمامی احساسات،شهودات،و حس ششم خود، کاملا وصل بود؛ رفتار ها و گفتار هایی که داشت، او را از هم سن و سالانش بسیار متفاوت می‌کرد!
معتقد بود که می‌تواند با قدرت ذهن، معانی چیز ها رو متفاوت سازد و یا اجسام را مدیریت کند!
سرگرمی و بازی های عوالم کودکی اش ، در طبیعت و تهیه سوپ شفابخش با گیاهان،برگ درختان،گل و … ، ‌در جهت هیل کردن و درمان آدم‌ها بود که همه حالشان خوب باشد و در شادمانی زندگی کنند،
بزرگترین تراما او (ضربه عاطفی و روحی)، در سن ۱۰ سالگی‌اش رقم خورد،در تصادف اتومبیل ، پدرش را که بسیار به او وابسته بود از دست داد.
پس از آن، به روش هایی از جمله تجربه های خلسه، با روح پدرش در تماس بود، روح پدر او، به عنوان یک راهنما او را هدایت می‌کرد،
یک روز سودی می‌شنود که باید از ایران خارج شود و به آمریکا برود! (جای تعجبی هم نداشت، چرا که همیشه از همان کودکی احساس می‌کرد اینجا جایی نیست که من به آن تعلق دارم!)
تا اینکه در سن ۱۷ سالگی، به تنهایی از کشور خارج می‌شود،با هدف و نیت این که روی پای خودش بایستد و از کسی کمک نگیرد،
جمله‌ای که بارها با خودش حتی تا قبل از صعود هواپیما تکرار می‌کرد این بود:
«جایی زندگی نمی‌کنم که دوست نداشته باشم»
«با کسی زندگی نمی‌کنم که دوست نداشته باشم»
«کاری انجام نمی‌دهم که دوست نداشته باشم»
این سه اصل زندگی سودی تا امروز ادامه داشته و برای عمل به آن، موفق بوده!
وقتی که به خاک آمریکا وارد شد، به تنهایی زندگی را شروع کرد و درحین تحصیل در کالج و دانشگاه، تمام‌وقت کار می‌کرده!
رشته تحصیلی‌ای مورد علاقه اش، علم ورزش و تغذیه بود که سالیان بسیار، به عنوان پرسونال ترینر(مربی پرورش اندام) در این زمینه کار و فعالیت می‌کرد،
ناگفته نماند که از همان دوران کودکی و نوجوانی، برایش مهم بود که فردی خودساخته باشد،.