خیانت در رابطه
در این مطلب می خوانیم:
خیانت در رابطه
معنی خیانت چیست؟
وقتی خیانت می بینیم از چه زاویه ای به این مساله نگاه می کنیم؟
چه چیزی باعث میشه افراد خیانت کنند؟
معنی خیانت از بعد لنز و منیت ؛
تعبیر میشود به این که ،
کسی داره از بیرون با من کاری انجام میده و
این از دید من اشتباه و نادرسته
خیانت هم یک احساس است
مثل ؛
احساس شرمزدگی یا طردشدگی و
البته درد متفاوت و عمیقی دارد.
مثل درد PTSD:
<<سربازانی که به جنگ میرن ، آدم ها رو میکشند یا مرده ها رو می بینند ، درد زیادی رو تحمل می کنند ، کابوس می بینند و هر روز این تصاویر رو مرور می کنند>>
درد خیانت هم جز این گروه هست و
شما خیانت رو می بینید و
از تصویر شما بیرون نمی رود .
درد خیانت
باعث کابوس های شبانه میشود ،
افسردگی را تجربه خواهید کرد ،
و دچار بیماری خواهید شد ،
پس ؛
برای افرادی که بهشون خیانت میشه ،
خیلی خیلی مهم است که کمک بگیرند .
در مرحله ی اول :
این خیانت رو ،
با کسی که به او اعتماد دارید مطرح کنید ،
خانواده یا گروه دوستان
یا
گروهی که این موضوع رو تجربه کرده اند.
“به محض این که من و شما ، راجع به مساله و احساساتی که داریم ، صحبت می کنیم ،
انرژی آن مساله تغییر میکند و
راحتتر تحملش می کنیم ”
و توجه داشته باشید :
از مطرح کردن این مساله
نباید ، احساس شرمزدگی داشته باشین ،
چون انرژی شرمزدگی ،
بسیار سنگین و راکد هست و شما رو از پای در میاره ،
و در فیزیک ، به شکل بیماری خودش رو نشان می دهد.
در مرحله دوم :
باید مطمئن باشید این موضوع را ، با چه کسی مطرح می کنید ،
باید شخصی باشه که :
به شما میگه ، که می بینمت ، می شنومت و درکت میکنم ، در کنار تو هستم و هر وقت نیاز به صحبت کردن داشتی ،
*من هستم*
چون گاهی اوقات ؛
اون جوابی که افراد به شما می دهند ، ممکنه بسیار دردناک باشه ،
شما احساس طردشدگی بکنید و
صدمه ی بیشتری می خورید.
پس
مراقب باشید با چه کسی صحبت می کنید.
این نکته رو به یاد داشته باشید :
[ کسی که به هر دلیلی خیانت میکند ،
حال و احوالش ، احساسش با خودش خوب نیست ،
عذاب وجدان داره و
احساس گناه میکنه ]
خیانت یعنی :
من متنفرم از آدمی که شدم ،
از خودم فراری هستم ،
عدم رضایت خودم ، از چیزی که می خواستم بشم و نشدم ،
عدم عشق به خودم ،
عدم کافی بودنم ،
عدم پذیرش اون چیزی که الان هستم ،
در من نارضایتی به وجود میاره ،
و این نارضایتی ؛
باعث میشه که من بخوام خیانت کنم .
یا
کسی که خیانت میکند ؛
آنقدر صدمه و ضربه خورده ،
دنبال کسی که بتونه اون رو بشنوه ، همدلی و همفکری بکنه .
در اکثر اوقات خیانت از آن جایی شروع میشود؛
که مسائل احساسی خود را ،
حتی موضوعات مورد علاقه تان را
خارج از رابطه ،
به غیر از شریک احساسی تون ،
با کس دیگه ای ، بیان کنید و
چون ؛
در خانه گوش شنوایی وجود نداره همدلی و همفکری نیست ،
این تقسیم مسائل احساسی ،
باعث نزدیکی بیشتر شما با کس دیگری می شود .
از آنجایی که :
من به خودشناسی و آگاهی نرسیدم ، عشق به خود ندارم ، از تعریف دیگران حس خوب و از انتقاد دیگران حس بدی پیدا میکنم.
و اون خلا من ،
از کمبود شنیده شدن و دیده شدن به صورت کاذب از بیرون باید ، برطرف شود ،
پس ؛
به جاده فرعی و روابطی قدم میذارم ، که حس خوب رو به من بدهد.
کسی که خیانت میکند ؛
دنبال مرهم از بیرون برای زخم ها و تراما ی که ، از کودکی برایش رقم خورده و هرگز شفا نگرفته است.
زمانی که من خیانت می کنم راجع به کس دیگه ای نیست .
خیانت یعنی من ، متنفرم از آدمی که شدم ، آرزوهایی که داشتم و به آنها نرسیدم .
چیزهایی که در کودکی یاد گرفتیم ،
رابطه ی پدر و مادر ، که از عشق و همدلی و درک می آمدند
یا
شاهد دعوا و جر و بحث آن ها بودیم.
در ضمیر ناخودآگاه ،
آن الگوی اولیه نقش بسته و
روی روابط ما تاثیر صد در صدی دارد.
آیا من و شما رابطه ی
“سالم روحی ، احساسی و روانی ”
را می شناسیم؟
اگر
نمی شناسیم ، کارهایی رو ناخوداگاهانه ، انجام می دهیم که ، رابطه را خراب می کنیم.
گاهی اوقات ؛
افراد کمی دقیقا بر عکسه اون الگوی ناسالم اولیه ی پدر و مادر رفتار میکنند،
و به خودشان قول می دهند ،
که هیچ وقت ، آن رفتارها رو ، با پارتنرم نمی کنم
یا
اون صدمه ای که پدر و مادر به من زدند را ، به فرزندم نمی زنم .
خیانت
به خودمان ، از آن جایی شروع میشود ،
که در کودکی ؛
مقایسه شدیم ،
طرد شدیم و شرطی شدیم
به اینکه ؛
پسر خوب پسری که …
دختر خوب دختری که …
و من ، دیگه خودم نبودم و فقط می خواستم مورد پذیرش ، دوست داشته شدن و تایید پدر و مادر قرار بگیرم .
وقتی
من و شما اشتباه می شویم ، خود واقعی مون رو تبدیل می کنیم ، به چیزی که آن ها می خواهند،
*این اولین خیانته که در کودکی ، به خودمان می کنیم*
حالا؛
این انرژیه
*عدم عشق به خود
*عدم کافی بودن
*عدم ارزشمندی
*عدم لیاقتمندی
به بیرون فرستاده میشود و جهان هستی ، مانند یک آینه ی بزرگ ، تصویر را به ما بر می گرداند
که ؛
تو کجا به خودت خیانت کردی؟
آگاه باشید :
زمین مدرسه ی درس است
و
کلاس رابطه جز سخت ترین کلاس هاست ،
و همه ی کسانی که با آن ها رابطه داریم ،
معلم ما هستند
و به عنوان هم کلاسی به ما کمک می کنند ؛
که از، ۴ درس اصلی :
*عشق به خود
*ارزشمند بودن
*لیاقتنمد بودن
*کافی بودن
نمره قبولی بگیریم .
دنیای مادی من ، ساخته ی این :
<< دستگاه ذهن و منیت >>
هیچ کس و هیچ چیزی در بیرون نیست ،
همه چیز ساخته ی این دستگاه قدرتمنده ،
من و شما در ناآگاهیمون ،
با این افکار و احساسات ، خودمان را یکی میدانیم .
سوال اینه ؛
آیا من خوابم یا بیدار ؟
اگر با دنیای مادی یکی می شوید و تحت تاثیر قرار می گیرید
” خواب هستید ”
اگر دنیای مادی را به شکل فیلم می بینید،
می توانید هنر پیشه ها را انتخاب کنید و سناریو ی فیلم را عوض کنید
” بیدار هستید ”
و
متوجه اید که ،
اصل شما قلب و روح هست ،
ابرانسانی که سناریو را می نویسد ،
به هنرپیشه ها نقش می دهد ،
و خود ، کارگردان این فیلم هست .
وقتی خیانت اتفاق افتاد ؛
*آگاه باشین که درس من چیست*
در آگاهی بنشینید ، به این حس پر درد خیانت بگویید :
من تو را می بینم
درکت می کنم
حست می کنم
با تو مبارزه ای ندارم
درس من چیست ؟
وقتی درس را متوجه شدید
حالا ؛
رهایش کنید و این حس بد را از خود دور کنید.
و به یاد داشته باشید ؛
ما از سر صبح سر کلاس هستیم ،
کلاس رابطه ، طلاق ، خیانت ، شرم زدگی ، طردشدگی ، عشق به خود ، کافی نبودن
وقتی از لنز قلب و روح بیایید ؛
می توانید طرف مقابل را با همه ی زخم هایش ،
درک کنید
بشنوید
حسش کنید
و سوالهایی بپرسید
که به حفظ رابطه ی شما کمک کند.
مثل :
چه نیازی در تو بود که ، خیانت را انتخاب کردی؟
چه کمبودی در تو ، باعث شده که ، خیانت رو انتخاب کنی؟
فکر و احساست راجع به رابطه ی من و تو چیه؟
کدام قسمت ها ، مطابق میل تو نبوده؟
حالا ؛
در این درک و همدلی و عشق
از بعد آگاهی و خودشناسی
می توانید ،
ابرانسانی باشید که ، خالق زندگی خود است ،
با ایمان به جهان هستی و پروردگار
در پذیرش کامل همه چیز ،
به آرامش درونی خود دست یافته و زندگی پر از عشق و آرامش را تجربه می کنید .
با عشق و صلح
شمن سودگورو